امروز ۱۲ خرداد مصادف است با سالروز عروج آزاده نستوه ‌سید علی اکبر ابوترابی و پدر بزرگوارشان است که با توجه به مصادف شدن آن با شروع کارزار انتخابات ریاست جمهوری یاد خاطره ای ایشان افتادم که همکار ایشان می گفت:

آقا سید رضایتی برای ورود به مجلس نداشت اما به اصرار بزرگان و علاقه‌مندان زمانی که قرار شد به‌عنوان کاندیدای نمایندگی در انتخابات حضور پیدا کند، به‌جای اینکه در کوچه و بازار برای تبلیغ برود و از مردم برای رأی دادن به خودش دعوت کند دقیقاً در زمان تبلیغات به سوریه رفت، به من گفت دست به دامان حضرت زینب (س) شدم که مردم به من رأی ندهند و به شما هم تکلیف می‌کنم که حق ندارید و من راضی نیستم به کسی بگویید که به من رأی بدهد، از خود خدا بخواهید که مردم به من رأی ندهند تا مدیون کسی نباشم».

از طرف شخص آقا سید علی‌اکبر هیچ دفتر و ستادی در زمان تبلیغات ایجاد نشد، حتی یک عکس هم برای تبلیغات خود چاپ نکرد و به همان لیستی که داده بودند اکتفا کرد، آقا سید علی‌اکبر در هنگام رأی‌گیری نیز به خود رأی نداد، وقتی یکی از همراهان پرسید که چرا نام خود را نمی‌نویسید گفتند من خودم را قبول ندارم. یادش گرامی
@Allahyari_ir

داستانی باورنکردنی از عدم تبلیغات یک نامزد

داستان عجیب شرمندگی در کربلا

تبلیغات ,مردم ,زمان تبلیغات
مشخصات
آخرین جستجو ها